تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
معماري مدرن
و آدرس
modernarchitecture.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
با طلوع اسلام ساخت بناهای مذهبی به خصوص مساجد آغاز گردید. سبک خراسانی اولین سبک معماری اسلامی بوده، چون اولین بناها در خراسان ایجاد شده، لذا به سبک خراسانی معروف است. این سبک در قرون اولین (۱ تا ۴ هجری) رایج بوده و تحت تأثیر پلان و نقشه مساجد عربی با ساختمانی ایرانی (پارتی) با فضای ساده (فاقد تزئینات) بنا احداث شدهاند
درباره معماری ایرانی و به ویژه معماری ایرانی دوره صفویه، آن گونه که در محافل علمی موسوم است و آن گونه که اروپاییان دانش و بینش ایرانیان را به خواندن نوشتارهای خودشان در زمینه معماری تشویق میکنند، هیچ سخن پرقدرتی شنیده نشده است.آنچه در تدوین فضای معماری ایرانی، شکل دادن و مجهز کردن محور اصلی آمد و شدها و توقفهاست، در دوران صفویه بار بصری بیشتری دارد. در این دوره شهرسازی ایران به استقبال قرینهسازی میرود. کاربرد این شگرد در پیشینههای معماری ایرانی نزدیکیهای زیادی دارد که با اندازههایی که در بلندا افزایش داده میشوند، معماریهای دارای کاربرد اجتماعی دوران صفویه را همانند وسیله ارتباط جمعی _ از راه بصری را متمایز میکند.
آذری، سبکی در معماری اسلامی ایران منسوب به آذربایجان، مشهور به سبک مغول یا ایرانی ـ مغول و مقارن با دوره حکومت ایلخانان بر ایران (۶۵۴-۷۳۶ق/۱۲۵۶-۱۳۳۶م) است. پژوهشگران تاریخ هنر و معماری، غالباً دوران ۱۴۰۰ ساله هنر و معماری ایران بعد از اسلام را به سلسلههای مهم حکومتی نسبت داده و جز تنی چند از اینان چون زکی محمد حسن و ارنست کونل غالباً بیهیچ توضیحی از به کار بردن واژه سبک، که اصطلاحی است فنی، تن زدهاند. تنها ویلبر در تعلیل این نکته نوشته: چون فرمانروایان این روزگاران فقط پشتیبان و فراهمکننده زمینه پیشرفت معماری بودند نه آفریننده آن، به جای به کار بردن واژه سبک، از عنوان سیاسی استفاده میشود.
باهاوس نام یک مکتب معماری است که از نام مدرسه هنر و معماری باهاوس در آلمان گرفته شده است. این مدرسه معماری که از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ فعالیت می کرده است، پیشگام مدرنیسم در معماری بود و دستاوردهای آن هنوز نیز در رشته های هنر و معماری به دانشجویان تدریس می شود. ساختمان و کارگاه های این مدرسه در دو شهر دسائو و وایمار آلمان از سال ۱۹۹۶ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.
فرهنگ سده هجدهم متأخر به ظاهر سرشار از خصوصیات متضاد است: نوکلاسیسیسم با نظم و صراحت هرچه بیشتر خود را با سرچشمه های معماری کهن هماهنگ ساخت، حال آنکه رمانتیسم بر علیه قواعد سنتی سر به شورش برداشت و آئین پرستش هیجانات، موارد استثنایی و غیر متعارف را تجویز کرد. معذالک می توان برای هر دو جنبش یاد شده در بالا، با توجه به مؤلفه بحثهای فرهنگی حاکم در اواسط سده هجدهم، مبانی مشترک یافت. تمام اختلافاتی که از دوران رنسانس به بعد بر تجربه معمارانه حاکم شد در چگونگی تعبیر قواعد سنتی خلاصه می شود. سردمداران نهضت رنسانس درصدد صورت بندی دقیق با انگیزه معقول از ماترک گذشته بودند، منتهی برای میراث سنت دورنمایی شبه تاریخی و جهانشمول قائل بودند که از قید و بند زمان و مکان رها بود. از این رو عطف نظر به قواعد طلایی در ابتدا محمل ایدآل برای گردآوری تجربه های مختلف بود، اما با ظهور زبان عامل نوین با کم و کیف لازم تعارض جهانشمولی مفروض قواعد و ویژگی موارد تحقق آنها برملا شد، و تنشی که از تباین اندیشه و عمل پدید آمد انگیزه ای برای تجربه معمارانه در مراحل آتی شد.
در دهه ی هشتم قرن نوزدهم امر ساختمان در شیکاگو ناگهان رونق و رواج تازه گرفت و آسمان خراش هایی به ارتفاع دوازه، چهارده، شانزده و بیست و سه طبقه ساخته شدند که بر خلاف آسمان خراش های دیگر آمریکا در شهر پراکنده نبودند. بلکه در مسافتی کوتاه از یکدیگر قرار داشتند. هر یک از این آسمان خراش ها شکل و نام خود را داشت و به صفاتی خاص ممتاز بود. اما عدم شباهت آنها جمع آشفته ای به وجود نمی آورد.
«تصور زمان» در دهه نخستین قرن حاضر در علم فیزیک تغییری عمیق صورت گرفت که شاید مهمترین تغییر در این علم از زمان ارسطو و فیثاغورث تا آن زمان باشد. این تغییر، بیش از همه چیز، «تصور زمان» را دگرگون کرد. پیش از این دو تعبیر درباره ی «زمان» وجود داشت. نخست تعبیری عینی که زمان مستقل از اشیاء و پدیده های دیگر بی آنکه توجه شخص بدان تأثیر کند پیش می رود. دوم تعبیری ذهنی که زمان فقط به شخص بستگی دارد و به حواس او مربوط است. با آغاز نخستین دهه قرن نوزدهم تعبیری دیگر به وجود آمد که نتایج بسیار پر اهمیت بر آن مرتبت بود. نتایجی که امروز نمی تواند ناچیز و یا نادیده گرفته شود.
هنرمند رنسانس ساحری است که طبیعت مادی را می شناسد و به آن عمل می کند در واقع در دوره رنسانس تطبیق معماری با انسان و طبیعت ، به اتکا یا به وسیله دانش ریاضی و تعبیر هایش دوباره مطرح می شود و تمام خصیصه های که یک مبحث زنده را به تدریج دارا شد تا جایی که تناسبات و اندازه ها فضای معماری
تفکر پست مدرن هر گفتگو را به جای آنکه مکالمه یا دیالوگی بیند و شریک بداند ، آنرا نوعی بازی و رویارویی بین دو رقیب می داند. در این تفکر اجتماع همگانی و جهانی به هیچ وجه یک آرمان با ایده آل محسوب نمی شود.
فلسفه و تمدن کلاسیک یونان و روم باستان شالوده فکری و اجتماعی تمدن مغربزمین را تشکیل می دهد و طی دوهزار سال گذشته همواره فلسفه کلاسیک در بینش ذهنی وکالبد فیزیکی تمدن غرب مشهود بوده است . معماری غرب نیز از این امر مستثنا نبوده ومعماری کلاسیک پیوسته در کلیه تاریخ مغرب زمین مطرح بوده است .
فولدینگ ، عمودگرایی ، طبقه بندی و سلسله مراتب را مردود می داند و به جای آن افقی گرایی را مطرح می کند . از نظر فولدینگ همه چیز همسطح یکدیگر است . دلوز در کتاب خود به نام ، فولد ، لایبنیتز و باروک ( ۱۹۸۲ ) جهان را چنین تبیین می کند : ” جهان به عنوان کالبدی از فولدها و سطوح بی نهایت که از طریق فضا ، زمان فشرده شده ، در هم پیچ و تاب خورده و پیچیده شده است . ” دلوز هستی و اجزاء آن را همواره در حال شدن می بیند .
معماری فقط نوعی فعالیت رویداد یا مجموعه ای از دست سازها نیست حتی هنر صرف هم نیست . معماری برای تمام امور انسانی بنیادی و اساسی است و از همان آغاز تمدن ایجاد شده است چرا که بدون آن امکان بوجود آمدن تمدن یا فرهنگی وجود نداشت. معماری اجتناب ناپذیر جهانی بی پایان و نیاز ابتدایی است . دامنه ی معماری از بدوی ترین شکل سکونت در غارها تا پیچیده ترین نوع ساختمانها را در بر می گیرد.
با پایان جنگ جهانی و نیاز شدید به ترمیم خرابی های جنگ و تولید انبوه ساختمان ، گرایش به سمت معماری مدرن افزایش یافت . لذا استفاده از تکنولوژی روز ، مصالح مدرن ، پیش ساختگی ، عملکرد گرایی و دوری از سبکهای پر زرق و برق تاریخی مورد توجه قرار گرفت . در این دوره معماری مدرن به عنوان تنها سبک مهم و آوانگارد در غرب مطرح شد و دامنه نفوذ آن به صورت یک سبک جهانی در اقصا نقاط گیتی گسترش یافت.
برخی از محققان نظیر پروفسر ویلبر معتقدند که اجرای هر طرح معماری به سه عنصر اجتماعی بستگی دارد. اول جامعه ای که به آن طرح نیازمند است؛ دوم شخص یا اشخاصی که از اجرای طرح حمایت می کنندو هزینه مالی آن را متعهد می شوند؛ سوم معمار یا استاد کارانی که طرح را اجرا می کنند. جذابیت تحقیق و مطالعه معماری ایران در این است که دریابیم چگونه این عوامل سه گانه بر یکدیگر تأثیر می گذارند و سرانجام به احداث بنایی منجر می شوند.
در سال ۱۹۷۱، دو معمار جوان ایتالیایی تبار به نامهای ریچارد راجرز ساکن انگلستان و رنزوپیانو ساکن ایتالیا، در مسابقه طرح ساختمان مرکز ژرژپمپیدو در پاریس در بین ۶۸۱ شرکت کننده برنده اعلام شدند. نمای این ساختمان را مجموعهای از دودکشها، آبگردانها، لولههای تأسیساتی و ستونها، تیرها، بادبندها، راه پلهها و مسیرهای رفت و آمد تشکیل میداد. این معماران آغازگر سبکی در اروپا بودند که به نامهای ـ تک یا تکنولوژی بسیار پیشرفته معروف گردید. در معماری مطرح شد.